نتایج جستجو برای عبارت :

پررنگ ترین دغدغه

اعتراف ابن حجر مکی به فضائل امام موسی کاظم علیه السلام
ابن حجر مکی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعه نوشته است می‌نویسد:
موسى الكاظم وهو وارثه علما ومعرفة وكمالا وفضلا سمی الكاظم لكثرة تجاوزه وحلمه وكان معروفا عند أهل العراق بباب قضاء الحوائج عند الله وكان أعبد أهل زمانه وأعلمهم وأسخاهم.
موسی کاظم (علیه السلام) علم و معرفت و فضل و کمال را از پدرش به ارث برد و در اثر عفو و گذشت و بردباری که از خود
بزرگترین دغدغه من، ساعت 11 : چرا این پتو انقدر گرم و نرمه؟
بزرگترین دغدغه من، ساعت 11:30:چرا این کلاس عربی انقدر بدردنخوره
بزرگترین دغدغه من، ساعت 12:چرا این ساسوکه انقدر لوس و ننره؟
بزرگترین دغدغه من، ساعت 12:30:چرا گوشی تو مدرسه ممنوعه، ولی مدرسه تو گوشی نه!
بزرگترین دغدغه من، ساعت 1: چرا کرونا انقدر باکاست؟ چرا...آخه چرا استان ما باید سفید باشه؟ چرااااااااااااااا باید مجبور باشم در عرض یه هفته ناروتو شیپودن رو تموم کنم چون مدرسه ها احتمالا باز می
« آره، پارسال یکی از دغدغه‌های دم عید من همچین چیزی بود. این که تعطیلات عید تموم بشه و اون رو ببینم. امسال دغدغه‌م اینه که وقتی این تعطیلات چند هفته‌ای تموم بشه، کیا رو ممکنه دیگه نبینم؟»
+ این آخرین جمله‌ی پست قبلیمه که به دلایلی خصوصی منتشرش کردم. گرفتن رمز برای عموم آزاد است!
«نفرت مقدس»
- مبانی ستیز
- برکات ستیز
- مراحل ستیز
 
نگاه جامع قرآنی به جایگاه کلیدی «دشمن» در نظام خلقت
مقایسه ای بین دو نوع شیطان و شباهتهای اساسی آنها
برکات و فواید ظاهری و باطنی ستیز، که بسیاری آن را یک ارزش بی فایده یا حتی مضر تلقی می کنند!
حاصل زحمت چندین ساله ی دوستان شما در «بیا با هم...»
 
سطرهای اولیه ی این کتاب در قالب برخی از پست های همین وبلاگ به رشته ی تحریر درآمد. چند سال پیش که دغدغه ی نفوذ و میل به دشمن در سخنان رهبر انقلاب خیلی پرر
هفت برتری امیر المومنین علیه السلام در کلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)
حافظ ابی نعیم محدث و عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی حُصَیْنٍ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثَنَا خَلَفُ بْنُ خَالِدٍ الْعَبْدِیُّ الْبَصْرِیُّ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْأَنْصَارِیُّ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ
دانلود کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هنر ظریف رهایی از دغدغه ها - شهر کتاب اهوازwww.shahreketabeahvaz.com › eshop › view-16269هنر ظریف رهایی از دغدغه ها. ویژگی ها : ناشر : میلکان. مولف : مارک منسن ... افزودن به سبد خرید ... اگر بخواهیم بخشی از کتاب را انتخاب کنیم که خودش، خودش را معرفی کرده است می‌توانیم به این پاراگراف کلیدی اشاره کنیم: «حقیقت پنهان زندگی این است؛ ...معرفی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها بیشتر از یک نفر - طاقرtoger
دغدغه‌های فرهنگی
.......
شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۳ با استفاده از دیگر بیانات معظم له است.
✨دغدغه‌های فرهنگی‌ یکی از بهترین، شیواترین و زیباترین کتاب‌هاییست که خوانده‌ام. کتابی که تک تک کلمات آن انگار با عمر ۲۱ ساله من راه رفته و قد علم کرده... 
✨دغدغه‌های فرهنگی، دغدغه‌های مردیست که در بالاترین جایگاه سیاسی عقیدتی جمهوری اسلامی ایران دغدغه‌های جامعه‌ی خود را از پایین‌ترین تا بالاترین نقطه آن می‌شناسد...
ک
پرسید: حالت خوب است؟در جواب این پرسش ماندم که چه بگویم، گفتم: همان همیشگی.بی تفاوت گفت: باز هم حالت بد است.گفتم: چه بگویم؟گفت: هرچه دلِ تنگت خواست...این جمله چقدر شبیه به تعارف بود، گفتم: دلِ تنگ من یک دریا دغدغه دارد.گفت: دل نیاز به دغدغه دارد، مثل گل که به خار نیاز دارد.می دانستم مغلطه گر خوبی ست گفتم: دغدغه ها را بگیر مال خودت، دل من نیاز به آرامش دارد.گفت: میان مشکل و دغدغه فرق است. مشکل را تو بوجود می آوری ولی دغدغه تو را بوجود می آورد.مستأصل ما
امام حسن علیه السلام شبیه‌ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله
شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:
كانَ الحَسَنُ أشبَهَ النّاسِ بِرَسولِ اللّه ِ خَلقا و سُؤدُدا و هَدیا.
امام حسن علیه السلام در خلقت و سیرت و شرافت شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
الارشاد، تالیف شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۵، چاپ موسسه آل البیت لاحیاء التراث
مهاجرت یکی از مهمترین و شاید دشوارترین تصمیمات در زندگی هر فردی محسوب می شود. بدیهی است که زندگی در یک کشور جدید، مشکلات و دغدغه های خاص خود را به همراه خواهد داشت. جالب است بدانید که این مشکلات مربوط به تمامی مهاجرین است و مختص به فرهنگ یا جامعه ی خاصی نمی باشد. در این مقاله به بررسی موانع و دغدغه های اصلی مهاجرین و چگونگی مواجهه با آنان در کشور کانادا پرداخته خواهد شد.
ادامه مطلب
 
بسم الله الرحمن الرحیم
دغدغه دین داشتن همیشه جزو مسائلی است که مورد تاکید خیل عظیم دوستداران اسلام و انقلاب بوده است
و این دغدغه به مثابه ی درد است و به همین دلیل مورد تاکید است
زیرا کسی که درد دارد به دنیال درمان آن هم خواهد رفت پس کسی که دغدغه دارد ، تلاش هم میکند ، اصلاح هم میکند و ...
اما اخیرا دغدغه ها و صاحبان آنها به سمت و سویی رفته اند که نه تنها خوب نیست ، بلکه آفت هم دارد
صاحبان دغدغه به جای پیدا کردن راه درمان و راه حل درد خویش ، گرم تع
لبهای قلوه ای و پر رنگ از امتیاز هایی میباشد که قسمت هر کسی نشده میباشد.ولی می شود به راحتی لب ها را پررنگ و قشنگ نمود.ما درین نوشته‌ی علمی راه‌حل های پررنگ کردن لب را برای شما آورده ایم تا شما هم از داشتن لب هایی پررنگ و قلوه ای لذت ببرید.
بهترین مارک رژلبلب های قلوه ای فارغ از جراحی و با یکسری راه‌حل بی آلایشلبهای قلوه ای و پر رنگ از امتیاز هایی میباشد که قسمت هر کسی نشده میباشد.ولی می شود به راحتی لب ها را پررنگ  و قشنگ نمود.ما درین نوشته‌ی
 دانلود کتاب هنر ظریف بیخیالی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود pdf هنر ظریف بی خیالی
هنر ظریف بی خیالی pdf رایگان
خلاصه کتاب هنر ظریف بی خیالی
دانلود رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
دانلود کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
دانلود رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه های زندگی
دانلود پی دی اف کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها دانلود رایگان
دانلود کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود pdf هنر ظریف بی خیالی
هنر ظریف بی خیالی pdf رایگان
دانلود رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
پی دی اف کتاب هنر ظریف بی خیالی
خلاصه کتاب هنر ظریف بی خیالی
دانلود رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه های زندگی
خرید کتاب هنر ظریف بی خیالی
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها دانلود رایگان
دانلود رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر ظریف رهایی از دغدغه ها
د
بازار ایران جای فوق‌العاده جذابیه. آقای لطیف مرد دلنشینی بود، دلنشین‌تر بود اگر کتاب زیر و رو بهمون نمی‌داد. معاشرت جالبی بود.
در لحظه‌ای که احساس می‌کردم چه قدر مردمان بی‌منطقن و دغدغه‌های سطحی دارن، خدا زد پس کله‌م و دغدغه‌ی سطحی‌دار شدم و هم بی‌منطق.
عرض دیگری ندارم. جز تلگرافی‌نوشتنم هم نمی‌آد.
 
 
کجاست انقطاع از امید به نماز های با حال در اتاق های نیمه تاریکِ خلوت و ساکت و اشک های سر قنوت روز های بیکار و بی دل مشغولی و بی دغدغه که تازه نوبت خدا شود... این امید افیونی کی قرار است خاموش شود و وسط روزهای شلوغ و با لباس های کار و ساعت های پر کار و پر دغدغه خدا پرستیم و خودخواهانه دنبال حال خوب و اشک سر قنوت نباشیم...
یه وقتایی آدم دلش واسه یه زندگی پر هیجان و جذاب پر می‌کشه...
یه زندگی اروم، بی دغدغه و قشنگ...
چرا خیلیا فکر میکنن که نمیشه؟!
میشه خیلی هم خوب از آب در میاد
اینطوری شروع کنین:
صبح زود از خواب پاشین و پنجره اتاق خوابتونو باز کنین و یه نفس عمیییق بکشین...زندگیتونو حس کنین ، به خودتون برسین،دندوناتونو تمیز مسواک بزنین
موهاتونو به قشنگ ترین حالت شونه کنین و بعدش به کاراتون بپردازین
حتی اگه کاریو دوس ندارین با عشق بهش نگاه کنین و انجامش بدین
مطمئنم ک
 توجه ، در کنار تمرکز مساله مهمی است ، این که آدم انتخاب کند به فلان موضوع باید توجه کند . 
و سخت است ، یعنی خب نه اینکه همیشه سخت باشد ، گاهی اوقات اینطور است که تعداد محدودی دغدغه در اطراف ذهن پرسه می زند و خب با معیار های بدیهی و ابتدایی هم میتوان لایق ترینشان جهت توجه نشان دادن را برگزید . گاهی اوقات اما مساله طور دیگری است ، آدم در یک بلبشو قرار می گیرد که تشخیص معیار ها و اهمیتشان برای آدم دشوار می شود ، حتی دیگر دغدغه ها از یک جنس نیستند ، ب
هو/دچار - به زعم بنده - بیش از آن که فیلسوف، باهوش و حتی بلاگر و فیش نگار باشد، یک آدم دغدغه مند است. دغدغه، اعم از دغدغه های فردی یا اجتماعی.نقطه ی قوتش این است که نمی نشیند تا دغدغه هاش رفع شوند؛ بلکه در تلاش است تا قدمی در جهت رفعشان بردارد. دچار دارد خودش و اطرافیانش را وادار به تفکر، تحقیق، مباحثه، نقد و تفسیر می کند.نقطه ضعفش اما در دو چیز است:یکی فاصله ی زیادی که بین مجاز و واقعیت وضع کرده؛ که این مسئله در تعاملات، واکنش ها و حتی رفتارهای شخ
دغدغه نام گذاری
در خانواده ها (حتی تمام دنیا ) یکی از دغدغه هایی که برای دختر یا پسر همیشه اتفاق می‌افتد، دغدغه نام گذاری است. این مشکل همیشه بوده پسر قبل از ازدواج همیشه به این فکر می کرده من اگه بچه دار بشم اسمش رو میذارم فلان یا دختر خانوم از عنفوان کودکی خودش داشته فلانی رو بزرگ میکرده. تازه این دغدغه بعد ازدواج زیادتر هم میشه سلایقه های مامان و بابا و عمه و خاله و مادربزرگ و بابابزرگ ها هم اضافه میشه.
اما یه ماجرایی بدتر پیش میاد واسه نامگ
هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست . همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف!
پی نوشت : به وقت تفکر صبحگاهی
هیچ می‌دانستید هیچ مدینه‌ی فاضله‌ای این ور دنیا وجود ندارد؟ در واقع هیچ‌کجا وجود ندارد!
مدینه‌ی فاضله از تفکر سیاه و سفید می‌آید که القا می‌کند ما در بدبختی و جهل مرکب، ابدالدهر مانده‌ایم و آن ور دنیا همه در بینش عمیق و خوشبختی غلت می‌زنند، که نظام آموزشی ما رفتارنگر و رقابتی و ... است و آن ور دنیا همه انسان‌نگر و نه تنبیه-نه تشویق، که سیستم حمل و نقل ما دیزلی و هندلی است و آنجا ساعت حرکت اتوبوس‌ها از پیش ثبت شده و هرگز یک دقیقه جابجا
با یکی از دوستانم حرف میزدم متوجه شدم دغدغه فکری اش وضع کشور است، و با خود اندیشیدم که من هم دغدغه دارم اما نه دغدغه وضعیت کشور یا جامعه بلکه دغدغه ی خودم را دارم، اینکه همان کسی باشم که میخواهم باشم.
 
بیرون از تو هیچ اهمیتی ندارد
بیرون از تو جنگ باشد یا جشن، تفاوتی در حال تو نخواهد کرد،چه بسا جشنی باشد اما درونت عزا باشد. احساس خوشحالی، احساسیست که وابسته به هیچ عامل بیرونی نیست.
 
بیرون از تو انعکاس درون توست
به این قانون ساده ایمان بیاور و
حس غریبی که مدتی‌ست همراهم شده،
صبح همان صبح نیست،
مردمان همان مردمان نیستند،
شور و اشتیاقی دیده نمی‌شود و 
مدتی‌ست حتی رخت نو در این روز ها به تن نکرده است،
راستی گفتم کودکان هم دیگر کودک نیستند؟! 
دغدغه ها نیز دیگر به شیرینی آن دغدغه های قدیمی نیست.
دلیل اشک چشمانم نیز دیگر آن دلایل شیرین بچگی نیست! 
راز و نیازم با حضرت عشق نیز تغییر کرده است.
 
 در تعریف کودکان کار آمده است؛ کودکی که به صورت مداوم از او کار کشیده می‌شود. حمایت از کودکان کار یکی از دغدغه‌های همیشگی افراد دغدغه‌مند به خصوص ساکنین کلان شهرهاست. چطور می‌توانیم از کودکان و خیابان در ایران حمایت کنیم، آدرس مدرسه کودکان کار و انجمن حمایت از کودکان کار را در اختیارشان قرار دهیم. در این یادداشت ما به شما خواهیم گفت که چگونه به کودکان کار کنیم.
ادامه مطلب
دقیقا الان که من نشستم پشت لپتاپ و دغدغه‌م دیر کردن دلیوری فلان خرید اینترنتی‌مو و نتیجه فلان آزمونمه، کجا نشستی و دغدغه کدوم شیعه تو داری و کجا نشستی و داری برای ظهور خودت دعا می‌کنی؟ یابن الحسن. ما شعور درک نیازتو نداریم. از وقتی چشم باز کردیم با چشم سر ندیدیمت و چشم دلمون هم یواش یواش کور شده؛ بیا و با تویی رو نشونمون بده تا تازه بفهمیم بی تویی چقدر مسخره و دردناک بوده.
بعد از صمیمیت، هویت مسئله‌ی دیگری است که دغدغه‌ی این روزهایم شده. به خصوص در برخورد با افراد مختلف با انعطاف‌پذیری وصف نشدنی، مثلا Meredith آمریکایی که با همسر هندی‌اش در هلند زندگی می‌کنند (کشور سوم) یا Olina اهل جمهوری چک که با همسر سوئدی‌اش سال‌ها در دوبی زندگی کرده و پسر کوچکش هلند به دنیا آمده.
برای منِ ایرانی که در جایی بزرگ شده‌ام که حتی ازدواج بین قومی هم کمتر مرسوم است (مثلاً کرد‌ها با ترک‌ها...)، یا بهتر است بگویم ترجیح نیست، سئوال اس
از یه شهر دوری اومده بود خونمون. هر بار میاد کلی با هم حرف میزنیم. 
اونجایی که هست غریبه. تنهایی و غربت و کار سنگین شوهرش خیلی بهش فشار میاره. 
داشت حرف میزد‌. وسط حرفاش یه نکته ای گفت که همش توی ذهنمه.
گفت: « ما مذهبیا خیلی از امام زمان دوریم. خیلی ازش غفلت میکنیم. همش دغدغه های الکی داریم. امام نه تنها بین غیر مذهبیا بلکه بین ماها هم مهجوره. حتی بینمون اونایی که دغدغه های معنوی هم دارن بازم از امام غافلن. دغدغه کار فرهنگی، دغدغه رشد اجتماعی و دی
هفتاد سالمان که بشود، حسرت چه کارهای نکرده‌ای را خواهیم خورد؟ کدام روزها، ماه‌ها، کتاب‌ها، صداها، فیلم‌ها یا آهنگ‌ها برایمان تداعی‌کنندهٔ اتفاقات و آدم‌های رفته و نرفتهٔ زندگی‌مان خواهند بود؟از کدام روزهای زندگی و جوانی با برق آشکاری در چشم‌ها و تپش پنهان‌نشدنی‌ای در قلبمان یاد خواهیم کرد؟تنها روی نیمکت پارک، خانهٔ خودمان یا خانهٔ سالمندان، در جمع دوستان، خانواده یا فرزندان، در هرکدام از این موقعیت‌ها به چه چیزی فکر می‌کنیم؟
ب های معدود حجم، برای اکثری از زنان نا مطلوب میباشد بنابراین، پروتز و پررنگ سازی لب ها می‌تواند سبب ساز ارتقا حجم آن شود؛ مخصوصا وقتی که سن بالا رفته و چربی کاهش می‌یابد.پروتز لب باعث پررنگ شدن لب گردیده و یکی معمولی ترین رویکرد ها برای ساخت صورت ای بسیار دیدنی میباشد. پررنگ سازی و تقویت لب با نحوه ایمپلنت لب و یا این که پرکننده های پوستی و تزریقی، دیر وقتی میباشد که فیس میگیرد.
بهترین مارک رژلباشخاصی که لب های معدود حجمی دارا هستند، معمولا
با سلام و احترام 
همانگونه که مستحضر می باشید سال 1398 بعنوان سال رونق تولید نامگذاری شده است اما با نگاهی دقیق و ریز به این موضوع دریایی از اهداف عالی و متعالی در خصوص رشد جامعه ایرانی در ورای این نامگذاری دیده می شود که ذهن و فکر هر دلسوز وطن و هر فرد دغدغه مند را در این مورد پویا نموده و هر فرد ایرانی را به زعم خود و بواسطه مکتب و دغدغه های متعدد ناخود آگاه درگیر خود می کند.
بنابر این از شما خواننده فرهیخته و عالم استدعای پیوستن به این هم اندیش
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا؛ یکی از مهمترین دغدغه های تحصیل در استان سیستان و بلوچستان تهیه کیف و لوازم التحریر برای بسیاری از خانواده های سیستانی است که پس از وقوع خشکسالی و پدیدار شدن اقتصاد ضعیف در استان این دغدغه به وجود آمد.اما در سال های اخیر با توجه به رونمایی از محرومیت  
ادامه مطلب
داشتم فکر می کردم از چی بنویسم دیدم وضعیت الان من خودش صد صفحه ای شرح حال داره
وضعیت جدید من
تو نقطه امن دوم زندگیم یعنی همین خونه ای که تاچند وقت پیش توش حس مسافر داشتم و حالا شده سکونت گاه دائمی من
تو زمانی که دیگه جای دغدغه کلاس و نمره باید دغدغه شغل و آینده و برنامه زندگیم رو خیلی جدی تر پیگیر باشم و به یه نقطه درستی برسونم
راستشحوصله شرح قصه نیست ولی اگه خدا چشماتونو کشید روی این صفحه و خوندید
لطفا راهنماییم کنید که از کجا و چطور به وضع جدی
آقا «دغدغه» از کجا می آید؟ واقعی ست؟ چقدر مال خودمان هست؟ به خصوص در این زمانه‌ی ما که بنی آدم عذاب یک‌دیگر شدند؛ چقدر برای «دیگری» دردمند یم؟ آیا دیگری واقعاً برای ما مهم است؟ گهگداری از خودم می پرسم که این بشر که آن‌ور دیگر مادر و پدر و فرزند و... نمی‌شناسد و در به در دنبال رهایی و رستگاری خودش هست، آیا این‌ور هم دلش واقعاً برای فرد دیگری می‌سوزد؟ در نگاهش جز برای خود، دیگری را هم می بیند... یا نه؟
چنان می نویسند که ”دلم برای پرستاری که س
آقااااا !! از یک من pms هیچ چی بعید نیست هیچی !! فکر کنید من در ملا عام (جلوی کوثر) گریستم :))))) و خب اصلا نتونستم جلوی خودم رو نگیرم که نگریم. چی است این ناپایداری؟ 
----
بعد این همه گریه کردن بازم یه چیزایی درست نشده! اما خب میدونی چیه؟ در همین لحظه با فونت پررنگ میگم " هر چی که میخواد بشه به تّخمم "
اکیپ های دانشگاه همش برام بی مفهوم ترین چیز بودن!
حتی قبل رفتنم به دانشگاه!
بودن با پسر و دختر هایی که فقط برای وقت گذرونی عه و اکثرا هیچ پایانی نداره و حتی خیلی وقت ها خوش هم نمیگذره و فقط جنبه ی تظاهر و فخر فروشیِ زندگی گذشته ی هر ادمو داره!
مثلا دغدغه ی این که امروز فلان مانتو با فلان رنگ رژ و فلان کیف و کفش رو بپوشم که شاید اقای xخوشش بیاد!
یا اینکه فلان پسر بهم نگاه کرد!اون یکی سلام کردم!این یکی اسمم رو بلد بود و ...
نمیخام بگم من خیلی فلانم و ای
آرامش دل تویی ... وقتی که گم می شویم لای خروار خروار روزمرگی و فکر و کارو بار
که عروسی چطور باشد،
جهیزیه چطور باشد،کنکور ارشد را کی شروع کنم، 
سالاد اِل و خورشت بِل  چطور درست می شود،
فلانی چرا آنطور گفت
خودمان را به درو دیوار بکوبیم که در چشم دیگران بهترین باشیم، 
نجیب ترین باشیم
زیبا ترین باشیم 
کدبانو ترین باشیم 
و بین ده ها دغدغه ی ریز و درشت دیگر 
 باید یک لحظه ایستاد و
به تو فکر کرد 
که این روز ها،
لای این همه دغدغه،
چقدر دغدغه ات توی د
مگر نه اینکه اولین ها همیشه ماندگارترند
پس چطور آخرین شب اردو را یادت به ماندگار ترین مبدل ساخت؟
من و خدا و تویی که نبودی و بودنت پررنگ تر از هر ظهوری ایفای نقش را برعهده گرفته بود
دارم میرم به جایی که ازش کوچ کردم
ولی
ادامه مطلب
دکتر صلواتی‌زاده می‌گه "چنان با فراغ بال می‌نویسی که من فکر می‌کردم هیچ مشکلی توو زندگیت نداری" بهش می‌گم "مگه می‌شه آدم مشکل نداشته باشه؟!".ولی ما یه همسایه‌ای داریم که هیچ مشکلی نداره، به‌خصوص با ادبیات.این رو امشب فهمیدم و مثال نقض حرف‌هام پیدا شد. به جای "کثافت" نوشته بود "کسافت" و وقتی که بهش گفتم "املای "کثافت" رو اشتباه نوشتی"، گفت "بی‌خیال! واقعا چه فرقی می‌کنه بنویسیم کثافت یا کسافت؟!".البته شاید بشه اسمش رو گذاشت دغدغه نه مشکل. مثل
بی تردیدً در اشخاص، لب‌ها دیدنی‌ترین بخش فیس به حساب می‌آید. در نگاه اولیه لب‌ها می توانند اشخاص را به‌فیس عمیق و سریع زیر تأثیر قرار دهند، به‌طورکلی لب‌ها در ارتقا زیبایی اشخاص نقش کلیدی ایفا مینمایند. با سپری شد دوران، به‌طور طبیعی حجم لب‌ها و بافت‌های حریم آن کاهش مییابد. این کاهش حجم در اثر کاهش حجم چربی و بافت‌ها تولید می‌گردد که به‌دنبال آن ظواهر لب‌ها کم آب، چروک‌خورده و چرخیده به سمت درون به لحاظ می رسد. حجمی که به ‌مرورزما
خدایا چیزی به نام من وجود ندارد چون من از خودم چیزی ندارم
همه چیز توئی و از توست
جسم است که تو داده ای
قدرت است که تو داده ای
تنها چیزی که من دارم و از قضا آن را هم تو داده ای، اختیار است و من با اختیاری که تو داده ای افسار مابقی داده هایت را در دست دارم.
خدایا من ماموری بیش نیستم.
توئی مدیر و مدبر و اداره کننده ی امور و منم مامور اجرا و واسطه تحقق اراده تو.
خدایا توفیقی ده که لایق واسطه بودن و ابزار تحقق اراده ی تو باشم و امانتی را که ابزار انجام ما
نام کتاب: #آوسنه_باباسبحان | نویسنده: #محمود_دولت_آبادی | #موسسه_انتشارات_نگاه | ۱۴۹ صفحه.برشی از کتاب:شوکت گفت: پس ما کِی می توانیم چار روز از این قال بیرون بریم؟ یک فصل که فصل کشته. یک فصلم که فصل درو! بعدش هم که پالیز و پنبه‌س. بعدش هم که هزار کار دیگه..یادداشت من:کتاب های دولت آبادی نمونه ی عینی #رئالیسم_اجتماعی هستن و شما می تونید توی تک تک جملات کتاب، زندگی و دغدغه های زندگی رو ببینید. آوسنه یعنی "افسانه، قصه" و باباسبحان یکی از شخصیت های اصلی ک
حدود ساعت یک و نیم بعد از ظهر بیست و هفتِ اردیبهشت، بعد از بیرون اومدن از دانشکده‌ی «نون»، احساس رضایت کردم. خیلی خیلی عجیب بود. یکی از major conflictهای «ده» سال اخیر زندگیم رفع شده بود و در حال جلو رفتن بودم و نه ساکن. من واقعاً حدود ده سال بود که تقریباً هیچ دستاوردی برام رضایت‌بخش نبود. یک صفحه‌ی سیاه پررنگ با چند تا نقطه‌ی روشن، هنوز راستش متعجبم.
هر کسی که دغدغه مردم را دارد، باید کاری کند که مردم به ایمان، تبعیت و اطاعت قلبی کشانده شوند، مردم ایران، مردمی مؤمن، دین باور، معتقد به مبانی و برای فداکاری در این راه آماده‌اند، بنا بر این کسانی که می‌خواهند مردم یک نقش عملی و عینی داشته باشند و حکومت الهی با جنبه مردمی توأم شود، باید جاذبه‌ها و زیبایی‌های این مسأله را از نظر عقل و منطق بشری تبیین کنند و مردم را برای حضور در صحنه به شوق آورند. مردم نیز با ایفاء نقش واقعی خود، همواره ناصر
برف بود، کوه بود، سفیدی نتیجه ش بود و چشمهای من به طرز عجیبی خیره بود، و مغزم، داشت تصویر ذخیره میکرد و یه گوشه داشت آروم لذت میبرد، آروم، مغزم آروم بود... 
کوه برید، بریم، وقتیکه برف هست، قشنگ تر از روزای معمول تابستونشه اما، به نظرم دیتاهای کمتری به مغز آدم میده ولی عمیق تر(درک رنگ سفید کمرنگ و پررنگ) و نور معنی بیشتری پیدا می کنه... 
عکسای حدود شش ماهگی علی رو که نگاه میکردم، به خودم گفتم چرا اون موقع به اندازه ی کافی لُپ های آلوچه ایش رو نخوردم!! 
آخه چی شد که من اون دست و پاها و لُپای گوشتالو رو گازگاز نکردم؟؟!
خوب که فکر کردم یادم اومد که اون موقع تنها دغدغه م بزرگتر شدن پسرم و دراومدن دندوناش بود، و وقتی دندوناش دراومد، دیگه اون لپا هم آب شد... 
انتظار بزرگ شدنش رو میکشیدم، درحالیکه هیچ لذتی از کوچک بودنش نبردم!
مثل همین الان...
 گاهی فکر میکنم در چندسال آینده دلم برای هم
فروش مواد شیمیایی یکی از دغدغه های مهم صنعتگران به حساب می آید. کیفیت مواد اولیه می تواند بر روی محصول نهایی تاثیر ویزه ای داشته باشد و کیفیت این محصول را تعیین نماید. در نتیجه تهیه ی مواد اولیه ی با کیفیت از بهترین برند ها و مناسب ترین قیمت همیشه یکی از دغدغه های مهم صنعتگران به حساب می آید.
مواد اولیه ی شیمیایی در همه ی صنایع نظیر ، کشاورزی، شوینده ها، صنایع غذایی، داروسازی و... نقش مهمی دارند.
 شما می توانید برای خرید و فروش مواد شیمیایی با م
دلم شبیه  آسمونِ ظهرِ تابستون شده. بدون ابر و زشت. منتظر پاییزم که بیاد و یه ذره رنگ بپاشه تو این خراب‌شده. شرشر بارون بباره و گرد و غبارش رو پاک کنه و همه چی پررنگ شه. زرد و نارنجیاش بریزه کف دلم و صدای خش خش بیاد. شاید دوای این آشفتگی بوی نارنگی باشه. شاید دوباره باید از حیاط مدرسه برگ جمع کنم تا دلم خوشحال بشه. نمی‌دونم. فقط اینو می‌دونم که دیگه از دست من  کاری ساخته نیست. من همه چیو سپردم دست تو و پاییز.
امشب پاییز فصل آخر سال است، اولین کتاب نسیم مرعشی رو خوندم. چقدر خوش‌خوان و جذاب و درست نوشته شده بود. از اون متن‌ها بود که خیلی دوست دارم ورژن مردونه/پسرونه‌ش رو بنویسم.در مورد مهاجرت خیلی توی تولیدات فرهنگی و هنری کم کار کردیم. در حالی که دغدغه بزرگی‌ه و نسل ما خیلی زیاد باهاش درگیره. کم نیستند دوستان و همکاران و هم‌کلاسی‌ها و آشناها و فامیل‌هامون که ذره ذره وجودشون رو برداشتن و رفتن و تبدیل شدن به کاراکترهای مجازیِ پشت خطِ تماس‌های
آقااااا !! از یک من pms هیچ چی بعید نیست هیچی !! فکر کنید من در ملا عام (جلوی کوثر) گریستم :))))) و خب اصلا نتونستم جلوی خودم رو نگیرم که نگریم. چی است این ناپایداری؟ 
----
بعد این همه گریه کردن بازم یه چیزایی درست نشده! اما خب میدونی چیه؟ در همین لحظه با فونت پررنگ میگم " هر چی که میخواد بشه به تّخمم "
--
شب شنبه:
اینقدر هوا قشنگه که هیچ حدی نداره! واقعا نمیدونم چه طوری اینجا توصیف کنم بارون های یخ زده رو. 
امیرکبیری ها
اگر یک روز از من بپرسید پلی تکنیک تهران چجور جاییست؟ به شما خواهم گفت جایی که در آن اکثرا ادم هایی که با وضع مالی خوب، از دبیرستان های خوب، با معلم ها و مشاور های خوب آمده اند. در این جا با چه چیز مواجه می شوید؟ با یک لرزش عمیق در این ادم ها. دیگر نه از معلم های خوب خبری هست، نه از مشاورین کارکشته. اینجاست که با حجم عظیمی از شکست ها، نتایج بد و مشروطی ها روبرو می شوید آنهم از جانب کسانی که رتبه کنکورشان از سن من کمتر است! بله این وضعیت
امروز نشستم پای کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها. کتاب، کتابه حجیمی نیست و متن روانی داره.
برای من به اینصورت بود که بیشتر مطالبی رو که بصورت پراکنده از کتابهای دیگه یادگرفته بودم. تمیز و مرتب آورد جلوی چشمم. مطلب تازه بهم نداد فقط نظم بخشید به دانسته هام و همینطور یادآوریشون کرد.
از خوندنش لذت بردم.
البته چند صفحه هنوز به پایان کتاب مونده
 
بعد از اینکه تعداد قابل توجهی از انبیاء و اوصیاء و اولیاء رو نام می‌بره و بر اونها درود می‌فرسته، می فرماید اللّهُمَّ اجعَلهُم اِخوانی فیک.. 
اغراق نیست که بگم همینجای دعا دوست داشتم از فرط شوق جان بدم..
+دعای امّ‌داود.
+خداوندا آنها را برادران من در راه خودت قرار بده.
+ راستش اول نوشته بودم از فرط شرم، بعد دیدم حس شوقش برام خیییلی پررنگ‌تر بود. برای همین به شوق تبدیل کردم. این سخاوت امام در دعا و این بلندپروازی بسیااار دلنشین بود برام :)
 
هیچوقت اعتراض های مخالفین ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ها رو نفهمیدم...
و احمق هایی که همه چیو ول کردن و فقط این رو حقوق اصلی زن و اعتراض به حقوق زن میدونستن!
درصورتی که بنظر من هتک حرمت زن فراتر ازین مسائل پوچه..
و خیلیم هتاکی های واضح و مهمی به شان زن هست که این اصلا به چشمم نمیاد!
وقتی چنین آدمای جوزده ای تو استادیوم ها هستن چرا باید یه زن این دغدغه داشته باشه..
میگفتم یعنی واقعا چطور میشه چنین چیزای پوچی بشه دغدغه،بشه حسرت، و بنازم کانال ها
سی پی یو زد در دستگاه های رایانه ای حکم قلب را در بدن انسان دارد به طوری که فعالیت دستگاه کاملا به این قطعه وابسته است . با پیشرفته تر شدن تکنولوژی گوشی های هوشمند، سی پی یو نیز نقش پررنگ تری را در این دستگاه های الکترونیکی بازی می کند .
ادامه مطلب
تو زندگی واقعی مجبوری با بعضی از آدمها معاشرت کنی که هر چقدر هم که مناعت طبع داشته باشی، آخرش هم بخاطر دغدغه های کوچیکشون اونقدر بهت فشار میارن که تو هم سطح دغدغه هات به همون اندازه پایین بیاد. یهو به خودت میای و میبینی که داری با هزار فکر بزرگ که توی سرت هست، درباره ی چیزهای کوچیک غصه می خوری...
این جور وقتها خیلی انرژی صرف خوم میکنم تا دوباره خودمو از این پستو بالا بکشم.
این جور وقتها خیلی به اخلاق گند شرلوک غبطه میخورم.
کاش میشد به همون راحتی
نمی‌دونم چه‌جوریه که هر کجا فکر می‌کنم از نظر زمان‌بندی امور روی ریل افتادم و می‌تونم عینِ بچه‌ی آدم به کارهای شخصی، به موارد مربوط به شغلم، به مسائل خانواده، ماشین، ساختمون و... برسم؛ دقیقاً از همه چیز جا می‌مونم.
تصمیم گرفته بودم که منظم‌تر و پررنگ‌تر توی توییتر باشم اما نشد. هم ابزارهای تغییر آی‌پی اذیت می‌کنن و هم به خودم میام می‌بینم که دو روز نرفتم توییتر؛ نمیشه که منظم توش فعالیت کنم.
تصمیم گرفته بودم که کانال تلگرام رو تبدیلش
گفتم که یکی بود داشتم روش کراش پیدا میکردم بعد ماشینشو دیدم و انقد شاخ بود که بیخیالش شدم؟
عاقا طی تحقیقاتی مشخص شد طرف واقعا خانوادش خیلی شاخن.باباش فوق تخصص داره و مامانش متخصصه.خیلی معروفن تو شهر دانشجویی و اساتید ماهم ازشون حساب میبرن حتی و اینو هرجور شده پاسش میکنن.و گویا دوست دخترم داره از همکلاسیاش که فکر میکنم بدونم کیه خیلیم زشته اصن(آیکون حسودی)
خلاصه که پرونده این مورد بسته شد.
یه مورد دیگه ام دوتا از رزیدنتای جراحی دانشکدمون هر ر
کمال‌گرای درونم بعد از خواندن «بارون درخت‌نشین» مرا وا داشت که صبر کنم و چیزی ننویسم چون دلش می‌خواست اول کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» مورتیمر آدلر را بگیرد و کم کم که آن را می‌خواند، بارون درخت‌نشین را هم بررسی دوباره‌ای کند و مطلب جذاب‌تر و غنی‌تری درموردش بنویسد. مطلبی که شاید بتواند یافته‌هایی فراتر از خوانش اولیه را شامل شود.
اما حالا با اینکه آن کتاب را از کتابخانه گرفته‌ام و اوایلش را مطالعه کرده‌ام، تعویق در نوشتن برداشت‌های ا
من یک معلم هستم. نه به اعتبار یک عدد پرسنلی و حق الزحمه ای که بهای کارم نیست. معلمی برای من نه یک شغل که یک فیض بی انتها و یک هدیه آسمانی است. معلمی یک دغدغه مقدس است در جهانِ تلاطم زده و جهلِ نوین امروزی. معلمی یک ایثارِ مقدس برای احیای انسانیت و اعتلای آزادی است. من معتقدم هر کس به اندازه ای که از خود می گذرد درجه ای از معلمی دارد. معلمی استمرار حرکت همه ی انبیا ، اولیا و شهیدان است.
وقتی محصول سال ها خرد و اندیشه و تجربه را در کام شاگردانت می ریز
دختر بچه‌ای حدودا 8 ساله. تیشرت صورتی ملایم پوشیده و شلوارکی به رنگ صورتی پررنگ که تا روی زانوانش آمده. موهایش لَخت است و تا نزدیک آرنجش می‌رسد. چتری‌هایش او را دوست‌داشتنی‌تر کرده. آیفون را زده و منتظر ایستاده که در را باز کنند. کوله‌ی باشگاه پشتم و استخوان سرشانه‌ام به خاطر تمرین درد می‌کند. در گرمای تابستان زیر مانتو و شلوار و شال عرق می‌ریزم و با خودم فکر می‌کنم که اگر همه می‌توانستیم آزادانه لباس بپوشیم شهر چقدر زیبا می‌شد و دنیا
دلم واسه میم خیلی تنگ شدهخیلی زیاد
این روزها چیزی که کم دارم یکم کنار میم نشستن و آرامش گرفتنه
خیلی با هم فاصله نداریم اما مدتهاست نتونستیم همدیگه رو ببینیم
و میدونی چیه؟ امروز تو راه سلف یکی رو دیدم که خیلی شبیهش بود و مغزم نمیتونست باور کنه که این خودش نیست.یکی دیگه ست.غریبه ست
دیشب هم داشتم به ستاره ام نگاه میکردم و میگفتم کاش زودتر تموم شه این روزهای خاکستری پررنگ ...
کاش روزهای خوب واسه هممون بیان
شادی حق ماست
پیشنهاد می‌کنیم استفاده از سایه‌های براق را کنار بگذارید به‌خصوص وقتی سن بالا می‌رود و به 40 نزدیک می‌شود. هرقدر پلک‌ها مات‌تر باشند، چهره زیبایی بیشتری دارد، با سایه‌هایی براق چروک‌های ریز خودشان را بیشتر نشان می‌دهند.  می‌توانید از یک خط‌چشم براق استفاده کنید.اگر دچار افتادگی پلک شده‌اید و دوست دارید چشم‌های‌تان بازتر و زیباتر به نظر برسد به هیچ وجه زیر مژه‌ها خط‌چشم پررنگ نکشید و تنها خط باریکی بالای چشم به سمت گوشه بیرونی چش
سلام
موضوعی که میخوام مطرح کنم، مطمئنا دغدغه اکثر شما هم هست؛ منتها این دغدغه، مثل ازدواج یک دغدغه آشکار نیست؛ بلکه دغدغه ای پنهان اما مهم و اساسیست.
ببینید، بحث ما ربطی به سیاست نداره، گرچه متاسفانه همه چی تحت سلطه سیاست هست؛ چه در ایران چه در جهان، اما این مقوله، یک بحث فرا سیاسی و جهان شمول است که نه تنها در ایران، بلکه در آمریکا، چین ،انگلیس و غیره حکم فرماست.
چرا نظام زندگی باید طوری باشه که پولدار هر روز پولدار تر و فقیر هر روز فقیر تر ب
بهترین شیوه استفاده از ریمل
 
  
*آیا می دانید برای چه از ریمل استفاده می کنیم ،آیا نحو ه ی صحیح استفاده از ریمل را می دانید ؟ ریمل ، یک روکش است و باعث پررنگ تر شدن مژه ها می شود .
 
 
* آیا می دانید چرا از ریمل استفاده می کنیم ؟ریمل باعث جذب شدن افراد به نگاه و چشمان شما می شود .
 
 
 
اما چرا ریمل این خاصیت را دارد ؟
 
 
زیرا مژه ها به خودی خود دارای رنگ کم رنگی هستند ، و با زدن ریمل مژه هایتان پرو پر رنگ تر جلوه می کنند البته در بعضی از افراد استثنا
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر (اسراء آیه 1)
حضور حماسی و پررنگ ملت بزرگ ایران در راهپیمایی روز جهانی قدس اهمیتی دوچندان پیدا کرده است چرا که حکام مرتجع عرب منطقه با دوستی آشکار و رابطه علنی با اسراییل غاصب
ادامه مطلب
فردا، ساعت ده و نیم آخرین امتحان این ترمم رو می دم و فعالیت قسمتی از مغرم رو کم می کنم؛ ولی دغدغه این روزهای من امتحانا نبود. یک فکر، یک خوره درواقع، چسبیده به فشر مغزم و هر سطر کتاب و جزوه، هر کلمه خودنمایی می کنه و نه می ذاره درس بخونم و نه می تونم به نتیجه قطعی در موردش برسم که این چسب رو باز کنم. 
دقیقا دو ماه از ازدواجمون می گذشت. تو بلوار وکیل آباد، زمانی که می خواست بره زیرگذر کوثز، با صراحت هر چه تمام تر بهم گفت فاطمه من باهات مهاجرت نمی کن
در سک سنتی شاهد المان‌های کلاسیک همراه با مبلمان مجلل با تعداد زیاد لوازم تزئینی هستیم. از جمله ویژگی‌های مطرح در خانه‌های طراحی شده به سبک سنتی، می‌توان به استفاده از چوب‌های تیره، پالت‌های رنگی پررنگ، تنوع بافت‌های استفاده شده در طراحی، مبلمان با پارچه‌های بافتنی یا مخمل مانند، ابریشمی و گلدوزی و استفاده از خطوط منحنی اشاره کرد. سبک سنتی ریشه در حساسیت‌های اروپایی در طراحی دارد.
{سبک زندگی مهدوی - شماره 40}
 
اهمیت توجه به یتیمان معنوی
 
در سبک زندگی مهدوی، بی تفاوتی و بی دغدغه بودن، جایگاهی ندارد. یعنی نمیشه یکی ادعای مهدی یاوری داشته باشد و نسبت به جوانان جامعه اش بی دغدغه باشد. یاران امام زمان علاوه بر اینکه به فکر رشد و هدایت اعضای خانواده خود هستند، نسبت به افراد جامعه نیز دغدغه فرهنگی و هدایت دارند.
در روایتی از رسول مهربانی ها نقل شده : «سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی
 
یکماهه دارم به خودم  امید میدم که برای مجلس عقدی که در اردیبهشت دعوتم لباس دارم !
یکماهه بدون کوچکترین استرسی ،  زندگی را به خوبی و خوشی میگذرانم !
یکماهه هیچ دغدغه ی در اینمورد ندارم و خودم را آماده تر از بقیه افراد خانواده میدونستم !
یکماهه هیچ گونه غم و اندوهی در باب لباس چی بپوشم به خودم راه ندادم !
یکماهه خوشحال ترین فرد خانواده هستم که دغدغه خرید لباس مجلسی برای اون مراسم فوق رو ندارم !
اما امروز ...
تمام خوش خیالی هایم در این باب در عرض ی
دانلود کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf
 
دانلود کتاب
 
 
 
https://fidibo.com/fidibo.com › سبک زندگیدانلود کتاب هنر ظریف بی‌خیالی اثر مارک منسون - فیدیبو رتبه: ۳٫۸ - ‏۷۹ رأیخرید و دانلود کتاب هنر ظریف بی‌خیالی اثر مارک منسون مترجم واحد ترجمه انتشارات ... خوب کتاب خواندن :) دانلود انواع کتاب صوتی، الکترونیکی و پی دی اف (pdf) فارسی.شما از این صفحه در 12/15/19 بازدید کردید.https://www.30book.com/www.30book.com › Book › هنر-ظریف-رهایی-از-دغدغه-ها-مارک-منسن-م...کتاب هنر ظریف رهایی از
پسته گیاهی نیمه گرمسیری از خانواده آناکاردیاسه و جنس پیستاسیا که با شهرت بی نظیر خود، نام سرزمین ما را در اقصی نقاط دنیا بر زبان‌ ها جاری می‌سازد و در میان همه اقلام خشکبار، به سلطان مغزها شهرت دارد. ارقام پسته ایران یکی از بهترین پسته های دنیا از نظر مزه، طعم و بو است و خشکباری بسیار خوشمزه و بسیار مطبوعی در بین مردم کشورهای مختلف به ویژه در اکثر کشورهای غنی و ثروتمند دنیا با ارزش تغذیه‌ای بسیار عالی محسوب می شود.
اهمیت صادراتی پسته
در حقی
" خواهرشوهر چی کار می‌کنه؟ [همراه با خنده‌ی طعنه‌وار.] "
در راستای سوالاتی که این روزها ازم پرسیده می‌شه؛ باید عرض کنم خدمت‌تون که این چیزا گفتن نداره، ولی در حال برنامه‌ریزی یک قتل تروتمیز هستم. قطعاً تا الان هویت مقتول رو حدس زدین.
 
 
پی‌نوشت: واقعاً خواهرشوهرها فشار زیادی ُ تحمل می‌کنن. بیاین تمیز کنیم این تاریخِ خراب‌مون ُ. 
پی‌نوشت دو: لعنتی! این اولین‌باره که یک صفت این‌قدر پررنگ می‌شه که روی اسم‌م سایه می‌اندازه. آه.
پی‌نوشت
 
 
راه اندازی کسب و کار مستقل یکی از دغدغه هایی است که امروزه ذهن بسیاری از افراد مشغول کرده است. البته خود راه اندازی کسب و کار به تنهایی یک دغدغه به شمار نمی رود بلکه اصول و اقدامات مورد نیازی که منجر به موفقیت یا شکست یک کسب و کار می شود از مواردی بسیار حیاتی چنین اقدامی به حساب می رود.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید...
بازیگر سریال "سه در چهار" گفت: من همیشه عاشق بازیگری بوده ام اما هیچ وقت دغدغه معروفیت و چهره شدن در سینما را نداشته ام. برای من اگر سلبریتی شدن هدف باشد رسیدن به آن کلاً شش ماه به طول می انجامد.
بازیگر سریال "سه در چهار" گفت: من همیشه عاشق بازیگری بوده ام اما هیچ وقت دغدغه معروفیت و چهره شدن در سینما را نداشته ام. برای من اگر سلبریتی شدن هدف باشد رسیدن به آن کلاً شش ماه به طول می انجامد.
ادامه مطلب
بازیگر سریال "سه در چهار" گفت: من همیشه عاشق بازیگری بوده ام اما هیچ وقت دغدغه معروفیت و چهره شدن در سینما را نداشته ام. برای من اگر سلبریتی شدن هدف باشد رسیدن به آن کلاً شش ماه به طول می انجامد.
بازیگر سریال "سه در چهار" گفت: من همیشه عاشق بازیگری بوده ام اما هیچ وقت دغدغه معروفیت و چهره شدن در سینما را نداشته ام. برای من اگر سلبریتی شدن هدف باشد رسیدن به آن کلاً شش ماه به طول می انجامد.
ادامه مطلب
یکی از دوستانِ قدیم بعد از وقفه ای تقریبا یکساله،مسیرش به خانه ی مجازی من افتاده،پیام داده که"قبلا بیشتر از شادی مینوشتید،اینجا خاکستری پررنگ شده"!
 
هرچه به حافظه ام رجوع و مرور میکنم،نمیتوانم تفاوتی میانِ مطالبِ امسال و سال گذشته قائل شوم!
درهرحال نمیدانم،شاید بیشتر از گذشته گردِ غم به این خانه مجازی پاشیده ام!
اگر خاطرتان مکدر میشود با خواندنِ خزعبلاتِ خاکستری تیره،قطع دنبال بزنید :)
بعد از مدتها نشستم و گذاشتم که ذهنم هر چه می خواهد دلِ تنگش بباره روی کاغذ (بارش های ذهنی ) ، دغدغه ی اولین پست رمضانی ، اولین سحر و این که چه برنامه ای خواهم داشت ، حسرت دوچرخه ی پدر ، دغدغه ی فراغتی که پُر شده از کار ، نگرانی این که غم دنیا بیشتر از غم آخرت بشه ، که پول و تلاش برای رسیدن بهش جهت زندگیمو تعیین کنه ... 
باید توی ماه رمضون یه آشتی کنون اساسی با دفترچم داشته باشم !
+ اولین حضور با "رفیق" در حرم تا سحر با کلی درد دل های گفته و ناگفته ...
+ نش
"You know, you don't need to grow old to die. I was dying at the age of 20 as a result of no direction and no purpose.
ببین ؛ قرار نیست -الزاما- پیر بشى تا بمیرى. من خودم توى بیست سالگى به خاطر بى هدفى داشتم مى مردم"
Grant Cardone
تک تک سلولای بدنم درد می کنه. اسباب کشی رو هیچ جوره نمی شه بهش با دید خوب نگاه کرد :/ از خونه تکونی هم بدتره لامصب...
زندگیم تو دنیای رویاها خیلی پررنگ تر شده، مثل سی کارد تو کتاب در رویای بابل :| شاید آخرشم مثل اون سرم بی کلاه بمونه... هیوای تصوراتم با خودم خیلی فاصله داره، یکی بای
☁️☁️سرباز امام زمان 
 
☁️در شب قدر، خودمان و خواسته هایمان را فراموش کنیم و بعد از نماز و دعا و قرآن، دغدغه های امام زمان را مد نظر بیاوریم.  این دغدغه ها را بنویسیم و شب قدر به خدا عرضه کنیم. شب قدر برای خودمان کار درست کنیم نه برای امام زمان. باید از خداوند مأموریت یکساله بگیریم و در طول سال انجام دهیم. سه شب هم وقت داریم: شب اول که مأموریت گرفتیم، شب دوم در موردش گفت و گوی بیشتری کردیم و شب سوم قطعی اش کنیم. مثلا بگوییم من امسال مسجد محل را
بارون کل صورت پنجره رو خیس کرده ، درختای سبز کمرنگ نشاطشونو توی کل خیابون پخش کردن ، بوی خاک و بارون... 
Tirer از همیشه خوشحال تر به نظر میاد ، دفتر عزیزم استاتیرا رو برداشتم و از زیبایی های جهان اطرافم نوشتم 
آهنگ پوبون با صدای بهشتیش پخش میشه و ذهنم خاطرات داشته و نداشته اش رو مرور میکنه 
"من دارم میمیرم، دنیام آتیش گرفت ، وا کن اون چشای آبیتو"
لبخندم پررنگ تر شد 
یاد تمام احساساتم بخیر باد 
یه قلپ قهوه میخورم و به خودم میگم :
دنیا، کاش انقدر بی
 
اولین ها همیشه ماندگارند!قانون خاطرات می گوید: هر چیزی را که برای اولین بار در زندگی تجربه می کنیم، در ذهنمان تبدیل به یک حفره ی عمیق می شود. حفره ای که هرگز جایش با هیچ خاطره ی دیگری پر نخواهد شد.اولین ها هر چقدر هم کهنه و قدیمی باشند در ذهنمان حک شده اند. آنقدر پررنگ هستند که تمام تکرار های بعد از آن هم نمی توانند خاطراتش را کمرنگ کنند. درست مثل اسم معلم کلاس اول که در ذهنمان پررنگ تر از معلم های دیگر است!اولین ها علایق و نفرت های ما را می سازن
دخترک این روزها حسابی کوآلا شده. 
چسبیده به من و بسی بداخلاق!
فکرمیکنم بخاطر دندون های بالاییش باشه که یکیش در حال بزرگ شدنه..
دیشب با گریه از خواب بیدار شد و شاید یک ساعت تلاش کردیم تا آروم بگیره و بخوابه..
کلا یه هفته ست خواب روز و شب اش حسابی به هم ریخته..
خیلی از این موضوع ناراحتم.. گریه هاش دلم رو کباااب میکنه از بس که سوزناکه :(
نمیدونم مشکلش چیه دقیقا..
بین این همه فکر و دلمشغولی و کارهای خونه و بیرون، بخش "مامان" وجودم از همه پررنگ تر و حساس ت
 
   بین ریک اند مورتی و دیس‌اِنچنتمِنت، من قطعا دیس‌اِنچنتمِنتو انتخاب میکنم! 
   یکم معنی، یکم خوشگذرونی، یکم خندیدن بدون اینکه کاملا چندشت بشه:/
   +لوسی (لوسیفره مثلا! - جیفِ بالا) شخصیت مورد علاقه‌ی منه.
   بین (دخترِ) پررنگ‌ترین نقشو داره اما لوسی واقعا سرگرم کننده‌س^-^
دانلود کتاب هنر ظریف بی خیالی pdf
این ترجمه بهترین ترجمه موجود در ایران از کتاب هنر ظریف بی خیالی می باشد.
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هنر ظریف رهایی از دغدغه ها pdf | تله کلوب https://telecloob.ir › هنر-ظریف-رهایی-از-دغدغه-ها-pdf Translate this page کتاب-هنر-ظریف-بی-خیالی-مارک-منسون-ار... ۱۳۹۷/۱۲/۱۱ - رایگان کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه های زندگی, کتاب هنر ظریف بی خیالی ارسال پستی, مارک مانسون, هنر ... گر
داشتم فکر می کردم از چی بنویسم دیدم وضعیت الان من خودش صد صفحه ای شرح حال داره
وضعیت جدید من
تو نقطه امن دوم زندگیم یعنی همین خونه ای که تاچند وقت پیش توش حس مسافر داشتم و حالا شده سکونت گاه دائمی من
تو زمانی که دیگه جای دغدغه کلاس و نمره باید دغدغه شغل و آینده و برنامه زندگیم رو خیلی جدی تر پیگیر باشم و به یه نقطه درستی برسونم
راستش حوصله شرح قصه نیست ولی اگه خدا چشماتونو کشید روی این صفحه و خوندید
لطفا راه نماییم کنید که از کجا و چطور به وضع جد
جمعیتِ حاضر در راه‌پیمایی یه‌جوری کمه که واسه حمل پرچم رو سر افراد به مشکل خوردند! انقدر مردم درگیر تامین نیازهای اولیه‌ی خودشون شدند که هیچ انگیزه‌ای واسه حضور در این راه‌پیمایی‌ها ندارند! اگه هدف این دولت این بوده که مردم رو از آرمان‌ و شعارهای اصلی نظام زده کنه، کاملاً موفق بوده! شایدم حاوی این پیامه که همونقدر که دغدغه‌ی حمایت از مظلومین خارج از مرزها رو دارید، دغدغه‌مند مظلومین وطنی هم باشید! که دارند لابلای فشار چرخ‌دنده‌های س
روزهایی رو میگذرونم که دوست دارم بعد از تموم شدن اون روز وقتی پام از محیط دانشگاه میزارم بیرون برم یه جای خنک  اب و هواش مرطوب و خنک باشه. سبز باشه دیوار کاهگلی داشته باشه. نور خورشید نخوره بهم. یه لیوان شربت بیدمشک و خنک بریزم برای خودم.بوی باهار نازنج بیاد. یکی باشه که بشه باهاش از دغدغه های روزی که گذشت حرف زد. و اون به اندازه ی کافی بفهمه. و به مقدار مورد نیاز صحبت کنه. هی بوی باهار نارنج بیاد. هی هوا خنک و مرطوب باشه. هی من واسه ی خودم شربت بید
آخرین خداحافظیِ خیس را که با خواهرزاده هایم کردم، با ماشینِ ونِ کرایه ایِ پر از چمدانشان به سمت فرودگاه راهی شدند. رفتنشان را نگاه کردم و بعد به سمت ماشین خودمان به راه افتادم. یکهو پسرم را در بغلم فشردم و گفتم «الهی فردا یک پی پی خوشگل برای مامان بکنی!»شادیِ درونم میخواست به جای دغدغه ی خواهرزاده هایی که دیگر ندارم، به دغدغه های پسری که دارمش فکر کنم. شش روزی می شود شکمش کار نکرده است. آخرِ شبی، مادرم وسط سامان دادن به بارهای خواهرزاده ها، کم
فرقی نمی کند از نگرانی تان درمورد بیرون گذاشتن ناگهانی سروش رفیعی از پرسپولیس حرف بزنید یا از پایین آمدن کیفیت آهنگ های خواننده محبوبتان. از مسئله ورود زنان به ورزشگاه حرف بزنید یا از علایقتان به نحوه برگزاری جشن ازدواجتان. اگر نوشته ی شما در دید باشد، همیشه هستند کسانی که بگویند "سطح دغدغه ت اینه؟"، "الان مشکل جامعه ما اینه؟" و جملاتی از این دست.
کاش این عزیزان خود دغدغه مند پندار بفهمند زندگی جنبه های مختلفی دارد و شدنی نیست آدم بیست و چهار
صبح،یک جور خوبی هوا خوب بود.
از طلوع آفتاب گذشته بود اما،گنجشک ها درست شبیه به دقیقه های پیش از طلوع آفتاب،غوغا می کردند و در هیاهو بودند.
آسمان،ابری-آفتابی بود و تا ابرها کنار می رفتند،آسمان تمامیتِ آبی خود را به نمایش می گذاشت.از آن آبی های پررنگ و پاک.
حس می کردی،انگار بهار فقط دو کوچه با خانه تان فاصله دارد.
حالا ساعت حوالی 15 است و دارد برف می بارد ... 
حالا که دوباره غرق ادبیات دهه چهل و پنجاه شده‌ام، یادت توی ذهنم پررنگ‌تر شده، تو که عجیب پر از بوی و شور و حال آن دوران بودی. حالا خیلی وقت است حرف نزدیم و شاید دیگر حرفی هم نمانده...
میم
آدم تصور نمی‌کند دوستی‌ها چقدر زود تمام می‌شود، آدم گاهی ناخواسته رنج می‌دهد و بعد تنها غصه و سوگواری برایش می‌ماند. من دلتنگ روزها  و صحبت‌های هستم که دیگر برنمی‌گردد و دیگر اتفاق نمی افتد و این غم‌انگیز است، خیلی خیلی 
نمی‌دانم با دنیای چشم بادامی‌ه
بیماری های پوست:خشکی پوست، سوزش وخارش، زیاد و پررنگ شدن خالهای بدن، لکه های سیاه و قهوه ای در پوست، سیاهی زیر چشم ها، لکه های دوران بارداری، اگزما، میخچه، زگیل، زونا، ترک پاشنه پا، پسوریازیس (صدف)، لیکن پلان، پمفیکوس ولگاریس
ادامه مطلب
جایی خونده بودم که زن ها بدون معشوق بودن ودلبر بودن برای کسی معمولی هستن!
 
مخالف این جمله بودم ، مگه میشه زنی که هنرمنده و معشوق کسی هم نیست معمولی باشه؟؟
 
مگه میشه یک مادر مهربان معمولی باشه؟
 
مگه میشه زنی که سیاست مداره معمولی باشه؟؟
 
یک "نه" قاطع جوابش بود.
 
کلمه معمولی درون جمله به حدی برام پررنگ بود که متوجه نبودم میشه جوردیگه خوندو برداشت کرد
ادامه مطلب
 
 
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
(روشی نو برای خوب زندگی کردن)
اثر مارک منسن (متولد 1984 - 35 ساله)
مترجم: میلاد بشیری
تعداد صفحات 184 صفحه
چاپ 24ام 1000 نسخه‌ای، در سال 98 در ایران
نشر ملیکان
 
 
از متن کتاب و نوشته شده در پشت جلد:
"این کتاب رنج‌های شما را به ابزار، زخم‌های‌تان را به قدرت، و مشکلات‌تان را به مشکلاتی معمولی‌تر تبدیل می‌کند. این پیشرفتی واقعی است. این کتاب را به چشم راهنمایی برای رنج‌های‌تان بنگرید. راهنمایی برای چگونه رنج کشیدن آ
رسما خسته شدیم و بریدیم تو خونه !!
پاهام‌ رسما صداشون دراومده از این حجم‌ از خونه نشینی!!
ذهنم از همه بدتر :|

+
درسته کرونا بوده و خونه نشینی ولی رفاقت ها روز به روز  پررنگ تر  از قبل شده اینمدت خدا رو شکر
مرسی از یلدا جان ، ۲۲ فوریه عزیز، پری عزیز ، یسنا سادات عزیزم ، گلاویژ جان ، فرشته مهربونی ها ، نسرین عزیز، مریم خورشید شب ، مرضیه عزیز، فاطمه عزیز ، ثریا شیری نازنین ، یاقوت بانوی دوست داشتنی

مرسی از همتون‌:) مرسی که هستین

++
آقایون بیان رو ه
        
درباره فصل اولش گفتم که چقدر خوب بود. باید بگم فصل دوم فوق العاده بود. هیجانش حتی چند سر و گردن از فصل اولش بیشتره.تو بعضی سکانسا من به جای کاراکترها از شدت ترس و هیجان نفس کم میاوردم. روند اتفاقات به شدت سرعت گرفته و اصلا نمی شه وسطش پلک زد و درست جایی که فکر می کنی یه چیزی تموم شده در واقع آغاز یک اتفاق دیگه است! 
کسایی که خیلی روحیه لطیف دارن دورشو یه خط قرمز پررنگ بکشن. یعنی همینجوری خون می پاچید به در و دیوار و سر و صورت! اما طرفداران
لبریز از حرف که نه، لبریز از بروز احساساتم. دوست دارم حس های درونی ام را که شاید خیلی هم عمیق نباشد را با جملات یا شعر های جگرسوز با دیگران به اشتراک بگذارم. اگر کانال تلگرامم شلوغ تر بود یا نه همین کانال بود اما تلگرام را پاک نکرده بودم. یا اینستاگرام و.. را پاک نکرده بودم الان توی یکی دو تا از آن تریبون های غم، مثلا می‌نوشتم: "یاد عبور ماه از آن کافه ها به خیر/ از یاد رفت قصه‌ی ما، یاد ما به خیر" یا چه میدانم آهنگی را استوری می‌کردم که می‌خواند
دغدغه این روزهام دیگه مثل قبل مقاله و کتاب نیست. نه اینکه بی ارزش باشند، فقط اونقدر بزرگ و یونیک نیستند که اقناعم کنند. خداروشکر مقاله ژورنال، کنفرانس داخلی و بین المللی، کتاب فارسی با انتشارات معتبر و فصل در الزویر و حتی طرح پژوهشی دارم. منظور از برشمردن موارد، خود شاخ پنداری نیست! اتفاقا بالعکس برایم مفهوم سابق رو نداره چون ایران و دنیا رو جای بهتری نکرده. لاقل اونقدر محسوس تغییر نداده! 
دنبال اینم یه فکر باشه بتونم بترکونم. یونیک و عالی. 
فروردین 98: (با این توضیح که ابتدای سال، بنده منزل نبودم بنا به دلایلی که فکر می‌کنم توی بهمن 97 توضیحشون دادم از خونه‌ی پدر اومده بودم بیرون...)

خوندن شدید و جدی برای کنکور روان‌شناسی و احساس پیری برای تغییر رشته :)))
3 روز عید داشتم! رفتیم اصفهان با مادربزرگ و پدربزرگ و دوتا از دایی‌ها
اردیبهشت 98:

زندگی با خدایگان آپولو (کنکور) و عموش (هادس)(دغدغه‌های زیاااد)... به در و دیوار زدنای پوزیدون (..) :)))
خرداد 98:

خستگی و استرس معمول روزهای قبل از کنکور...
دنیای چنل نویسی رو اینروزا بیشتر ترجیح میدم ولی ازونجایی که خیلی مودی ام، هرازگاهی وب نویسی هم بد نیست:)) فک کنم سر جمع ٧-٨ تا وب باشه که تو بلاگفا میخونمش که اونم همشون خاموشه. ماهیشی که درست تو بازه ای که داشت جا میفتاد اسمش و رفیقاش بیشتر میشدن هی، کنار کشید و خیلیا رو از دست داد. اگه بخوام منفی نگر نباشم عوضش به جای مجازی، آدمای دنیای واقعیم رو پررنگ کردم و بیشترشون میکنم. از یه جایی به بعد این حرف که گفتن انقدر به مجازی ها بها نده رو خوب فهم
کار ما تعطیلی نداره... نه؛ نمی‌خوام دوباره از عید سرکار رفتن غر بزنم. از این جهت گفتم که اگر در جمعه یا هر تعطیلی دیگه‌ای، دغدغه‌ی کار، تماس کاری و بحث درباره کار داشته باشی، یعنی اون روز، روزِ تعطیلِ کاری نیست. این چیزی که میگم فقط هم مربوط به کار خودم نیست. اغلب کسانی که توی رسانه کار می‌کنن به همراه تعداد زیادی عنوان شغلی هست که تعطیلی به معنای عام ندارن. یعنی ذهنشون از کار خالی نمیشه هیچوقت.من خودم از اون موقع که چشم باز کردم و وارد محیط ک
ترشحات واژنی زنان نشانه چیست ترشحات واژنی دغدغه شما نیست و این چیز خوبی است و در نهایت، این مسئله ای نیست که دوست داشته باشید به آن فکر کنید.

ترشحات واژنی دغدغه شما نیست و این چیز خوبی است و در نهایت، این مسئله ای نیست که دوست داشته باشید به آن فکر کنید.
ادامه مطلب
هرچه تاریخ ایران را مطالعه می‌کنم، تقسیم‌بندی‌های جامعه‌شناسان، بیشتر زیر سوال میرود!
دور کیم می‌گفت در جوامع سنّتی، نظم مکانیکی و در جوامع مدرن، نظم ارگانیکی حاکم است!
امّا در عصر صفوی و قاجار که مدرن اوّلیه به حساب می‌آیند، هرچه به شهرها و مراکز پیشرفت، نزدیک‌تر می‌شویم، دین حضور پررنگ‌تری دارد(نظم مکانیکی) و هرچه به روستاها نزدیک‌تر می‌شویم، از لحاظ عقاید و سنّت‌ها، آزادی بیشتری وجود دارد.(نظم ارگانیکی)

برای مطالعه‌ی جنبه‌ها
گروه خانواده خبرگزاری فارس؛ سیده راضیه حسینی:‌ خاطرات دویدن و بازی کردن توی حیاط مسجد، رقابت پسربچه‌ها برای مکبّر شدن و کمک دادن در برنامه‌های مناسبتی مسجد و کلاس‌های مختلفی که مساجد برای تابستان‌ها برگزار می‌کند،‌ همه این‌ها برای بچه‌ها خاطرات دل‌چسبی را می‌سازد و مسجد را به فضایی آشنا و صمیمی برای گذراندن وقت‌های خالی تبدیل می‌کند. فضایی که برای خانواده‌ها امن و قابل‌ اعتماد است و می‌توانند بچه‌هایشان را با خیال راحت به مسجد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها